فقر فرهنگی! | نگاهی بنیادی به حواشی دنیای بازی‌بازان

ساخت وبلاگ

[عکس: 8y1g_gamer.svg.png]
قاعده و قانون حکم می‌کند زمانی که مطلبی را در یک رسانه فارسی زبان به رشته تحریر در می‌آوریم، مطالب‌مان قشر به‌خصوصی از جامعه را شامل شود؛ اما سر بسته بگویم، نه من چنین نیتی دارم و نه رسالت این مطلب. در طول سال‌های اخیر با علامت‌های سوالِ بسیار زیادی در صنعت فاخته و عظیم بازی‌های ویدئویی رو به رو شده‌ایم. با منطق یا بدون منطق، واژه‌ «بازی‌های ویدئویی» جایی در چهارچوب فعلی جامعه ندارد؛ مخصوصا زمانی که حرف از جامعه ایرانی باشد. از قدیم گفته‌اند، مورچه چه باشد که کله‌پاچه‌اش کنند. دقیقا حکایت بازی‌های ویدئویی و صنعتش در رسانه‌های ایرانی است که تا هروقت نگاهی به تلوزیون می‌اندازیم و حرف از «بازی‌‌های ویدئویی» می‌شود، بدون شک و تردید بدانید که مربوط به معایب و عواقبش است. کسی هم نیست بگوید، آخر مرد مؤمن اگر فساد جامعه و بخش عظیمی از اعتیادش را در بازی‌های ویدئویی می‌بینید، باید گفت که کرم از خود درخت است و دردی از آن دوا نیست. اما دریغ از یک بار، فقط یک ‌بار در زندگی نشده یکی از راه برسد و بگوید: درد آن نوجوانی که روز تا شب در پشت سیستم زغالی‌اش نشسته چیست؟ و همین «چیست‌»‌ها است که هیچ‌گاه به آن‌ها پاسخ درستی نداده‌ایم. این مطلب صرفا برای والدین گرامی نوشته شده است. می‌خواهیم مروری بر فقر در فرهنگ «بازی‌های ویدئویی» داشته باشیم. فقری که ریشه‌های جامعه را هدف قرار داده است...
[عکس: 0813_504632_952.jpg]

از قدیم الایام زمانی که حرف از  فقر می‌زدیم، نا خود آگاه تصوراتمان به سمت کودک پابرهنه‌ای می‌رفت که هدف زندگی‌اش به خوردن، جان کندن برای خوردن و زندگی برای زنده ماندن ختم می‌شد. اما پیش از هرچیزی بگویم که این تصورات رنگارنگ و نقاشی‌گونه‌ کودکی‌مان را همین‌جا فراموش کنید. اکنون در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که نمی‌دانند کنسول بازی چیست، اما هربار که پیش پدر خانواده حرف از کنسول می‌زنیم، ما را به چشم همان کودکی می‌بینند که روزگاری با عروسک‌های جور و با جور خودش سرگرم می‌شده. دریغ از یک بار هم‌دردی و هم‌فکری با این افراد کودک‌نما.
از پدر و مادرهای‌مان چه انتظاری داریم، زمانی که در عموم رسانه‌‌های دیداری و شنیداری کشورمان فقط و فقط حرف از عواقب این مسیر پر پیچ و خم است؟ یک بار هم نشد که جستجو در میان شبکه‌های ایرانی را شروع کنیم و وقتی حرف از «بازی‌های ویدئویی» می‌شود، بینش‌های خوب آن را مورد بررسی قرار دهیم. هرکس از راه می‌رسد اندکی شعار سر می‌دهد و دقیقا پس از شعارهای بی‌سر تهش اتک‌ وارِ بازی چی چی آف کلنزش را می‌زند. یک نیست بگوید آخر تو که آن‌قد نسبت به شبکه‌های اجتماعی  و فضاهای آن‌چنانی‌اش انتقاد می‌کنی؛ پس چرا خودت شبانه روز در مکان‌ها این چنینی سیر می‌کنی؟ جوری که گویا جان در زمین است و روح در عالم هپروت. خوشا به سعادت آن‌کسی که شبکه‌هایی همچون تلگرام و تشکیلاتش را درجایی بنا کرد که حداقلش به «تولید محتوا بر حسب نیاز کاربران» اهمیت قائل می‌شدند. خوشا به سعادت آن کسی که در خارج از این مرز و بوم، استودیوی خودش را بنا کرده؛ استودیوی مستقل اما بی‌دغدغه! حداقلش آن است که نسبت به سرویس و پروسه تولید محتوای این افراد اهمیت داده می‌شود. آهای سازندگان خارجی، کجا هستید که در ایران اخبار شبانگاهی پخش می‌کنند و در آن از سرویس‌های خارجی و نام‌آشنای دنیای مجازی دفاع می‌کنند و زمانی که حرف از وب‌سایت‌ها و سرویس‌های داخلی می‌شود، چنان قضیه را ماست‌مالی می‌کنند که آن سرش ناپیدا؛ فرد مذکور هم احتمالا تا چند سال آینده ممنوع التصویر خواهد شد. نمونه‌اش سرویس گوگل‌پلی است که هرجا و هر شبکه‌ای که می‌رویم، طرف دارد تعریف و تمجید می‌کند، اما خدا نیاورد روزی را که فردی در برنامه‌ای زنده، دم از سرویس پرطرفدار آپارات و یا موجودی‌های داخلی بزند. جناب مسئول محترم، مشکل ما این است که یک عمر متوجه نشدیم فقر فرهنگی چیست و هرکجای دنیا که رفتیم، دم از فرهنگ و هنر و ذوغ ایرانی زدیم! فقر فرهنگی یعنی آن‌که همواره فقرای جامعه را فقیر نگه داریم و وقتی به یک کافی‌شاپ باکلاس می‌رویم، برای کارکنانش ابرو برداشته و میزان قابل توجهی انعام به آن‌ها عطا می‌کنیم. فقیرها فقیر بمانند و ثروتمندان نیز ثروتمندتر شوند.چه تئوری خام و بی‌منظقی...

[عکس: vjsv_maxresdefault.jpg]
از این‌ها گذشته، دلمان را به بنیادی خوش کرده‌ای که هر از گاهی یک خبر خوشحال کننده می‌دهد، غافل از این‌که بزرگ‌ترین حرکت زندگی‌مان پروژه اسکی روی یخی به‌نام «ارتش‌های فرازمینی‌» بوده است. وقتی نام از چنین عنوانی می‌آیند آن‌قدر قیافه می‌گیریم که نیل دراکمن سر پروژه‌ آنچارتد 4 به خود نگرفت. بزرگ‌ترین شاهکار ایرانی، میانگین نمراتش که حاصل 6 نقد بوده، عدد بسیار ضعیف 51 می‌شود. همین بنیاد است که بزرگ‌ترین مارکت ایرانی را تبدیل به بی‌کیفیت‌ترین مارکت موجود در تاریخ می‌کند. آری! تعجب ندارد که! وقتی به بازی‌هایی همچون «رستم در مترو»، «گوسفند دیوانه» و حتی غول بازاری‌ها، فروت کرفت هم مجوز داده می‌شود، دیگر چه انتظاری داریم؟ یکی از دیگری هم بی‌کیفیت‌تر و بچه‌گانه‌تر! اینجاست که تئوری «گیمر در ایران = بچه‌ کوچولو!» تحقق می‌یابد. حالا جالب‌ترین نکته آن است که هیچ‌گاه، هیچ‌گاه به بازی‌های خارجی موفق اجازه نشر قانونی نمی‌دهند. حکمتش چیست نمی‌دانم، اما ایرانی جماعت حق ندارد که حتی شده در یک مورد با خیال آسوده کارش را بکند. از آن‌طرف به عنوانی هم‌چون God Of War 2 مجوز داده می‌شود، آن‌هم به آن دلیل که این بازی روی پلتفرم PC پورت شده است و همین موضوع یعنی این همان God Of War 2 پلی‌استیشن نیست!شاخ در آوردید نه؟ بنیاد ملی نمی‌گذارد که بازی خدای جنگ 2 بر روی کنسول پلی‌استیشن با مجوز منتشر شود، اما این اجازه را می‌دهد که همان گیمر فلک‌زده، همین بازی را بر روی PC زغالی‌اش و به همراه چند عدد شبیه‌ساز یکی از یکی بدتر اجرا نماید. آن هم با نرخ فریم زیر 10! (وقتی می‌گویم زیر 10، یعنی هرکجا بالاترش دیده شد بیایید زیر همین مطلب بیان کنید)

[عکس: 68e_god_of_war_1.jpg]
Games For Window'sهای لعنتی!
تا به این‌جای کار نه از جامعه شانس آورده‌ایم، نه از بنیادی که صنعت بازی‌های ویدئویی را روی انگشتانش می‌چرخاند. حاصل تمام این موضوعات می‌شود فرزندی که هیچ‌گاه علاقه برای حضور در جامعه ندارد. کافیست صبح که از خواب بیدار می‌شود، پیش خودش انتخاب کند. امروز چه کسی باشم؟ و پاسخ این سوال می‌شود دنیایی که بازی‌های ویدئویی به تک تک ما گیمران هدیه داده است. راستش بازی‌ها معلم تاریخ بهتری برایم بوده‌اند. چون هربار که تصمیم به کشف موضوعی می‌گرفتم، خود را در دل حادثه احساس می‌کردم. بازی‌ها خیلی از موضوعات را به ما آموخته‌اند، دقیقا همان موضوعاتی که جامعه‌ فعلی نمی‌تواند برایمان فراهم کند. خوبی ما این است که هر روز انتخاب می‌کنیم و هر روز یک ماجراجویی نفس‌گیر را تجربه می‌کنیم. تجربه‌ نابی که عناوینی همچون Bioshock، The Last Of US، Beyond و هزاران هزار بازی دیگر به ما می‌دهند. تجربیاتی که هیچ‌گاه در زندگی عادی بدست نخواهیم آورد. و این است فقر فرهنگی! فقری که گریبان‌گیر یک جامعه بی‌منطق شده است. جامعه‌ای که در آن من بقلی خودم را نردبانی برای پیشرفت خود می‌کنم. جامعه‌ای که همواره دم از تولید ملی میزند، اما دریغ از یک حمایت ناچیز. جامعه‌ای که در آن همچنان واژه‌ «بازی‌باز» نامفهوم و بچه‌گانه است. به حال این این تمدن باید گریست...
این داستان ادامه دارد...
 
توجه: مطمعن هستم که خیلی از اساتید حاضر در انجمن اینجانب را به‌خاطر می‌آورند. این مقاله با هدف فرهنگ‌سازی و افزایش سطح فرهنگ‌ جامعه گیمری تدارک دیده شد که اینجانب پس از مدت‌ها تصمیم به انتشارش گرفتم. مطالب بالا بدون هیچ نیتی نوشته شده و برداشت‌های کاربران از آن لزوما نشان‌گر هدف و نیت آن نیست. امیدوارم مطالعه‌ این مطلب مورد رضایت شما قرار گرفته باشد. مرسی از این‌که هستید...
بازی های کامپیوتری...
ما را در سایت بازی های کامپیوتری دنبال می کنید

برچسب : فقر فرهنگی در ایران,فقر فرهنگی به انگلیسی,فقر فرهنگی و,فقر فرهنگی,فقر فرهنگی چیست,فقر فرهنگی یعنی چه؟,فقر فرهنگی یعنی,فقر فرهنگی در جامعه,فقر فرهنگی ایران,فقر فرهنگی ایرانیان, نویسنده : استخدام کار gamefa بازدید : 198 تاريخ : سه شنبه 2 شهريور 1395 ساعت: 4:46

خبرنامه