چه دشوار است که عدهای معتاد، همسر و فرزند خردسالتان را مقابل چشمان شما به قتل برسانند. کینه تمام وجود مکس را فرا گرفته و شب و روز اندیشه انتقام را در سر میپروراند. مکس دیگر آن مامور حاذق سابق نیست و تبدیل به فردی بیاراده و سست شده که دائم به علت نوشیدن مشروبات الکلی از حالت طبیعی خود خارج میشود و فربی شدن وی هم به همین علت است. اکنون مکس تنها یک دلیل برای زنده ماندن میداند و آن هم انتقام از قاتلین سنگدل و بیرحم همسر وفادار او میشل پین (michelle payne) و دختر خردسالش رز پین (Rose Payne) است. بسیاری از علاقهمندان پریشان بودند و بالعکس، شمار زیادی، ابراز خرسندی میکردند؛ اما چرا؟ از واگذاری حق ساخت بازی از رمدی (Remedy) به راکستار گیمز (Rockstar Games) گرفته تا تغییرات ظاهری مکس، همه و همه رویدادهایی بودند که از ساخت Max Payne 3 به گوش میرسیدند و هواداران غرق در شک و شبهه شده بودند. سرانجام در سال 2009 اولین اطلاعات از بازی Max Payne 3 توسط مجله گیم اینفورمر (Game Informer) منتشر شد. مکس پیشین معدوم شد و قصد دارد مانند زمانی که سپری شده است، زندگی بیحاشیه و بیدردسری را تجربه کند و نیویورک هم به تدریج شور و حال سابق را از دست داده. پوستر لو رفته توسط مجله گیم اینفورمر (Game Informer) به هیچ عنوان یک پلیس مجرب و کارکشته را نشان نمیداد و گویی این نکته به مزاج بسیاری از علاقهمندان این مجموعه فراموش نشدنی خوش نیامده و باعث اعتراضات پی در پی آنها شد. بعد از انتشار عنوان Max Payne 3 در تاریخ 15 می 2012 (26 خرداد 1391)، سه گانه Max Payne تکمیل شد و راکستار گیمز (Rockstar Games) طبق وعدههایش، عنوان 3 Max Payne را با حفظ اصول و سنتهای گذشته منتشر کرد. از دیدگاه شما بهترین نسخه از این سه گانه کدام یک بوده؟ بسیاری از طرفداران کینهورزی و حس انتقام نسخه اول را ستایش میکنند و عدهای دیگر رابطه عاشقانه و احساسی مکس پین (Max Payne) با مونا سـاکس (Mona Sax) را در نسخه دوم ترجیح میدهند و گروهی هم مکس باوقار نسخه سوم را میپسندند.
هر چه سن این بشر بالاتر میرود، خوشتیپ و جذابتر میشود
دن هوزر (Dan Houser) نویسنده مشهور بازیهای ویدئویی که وظیفه نویسندگی شاهکارهایی همچون Red Dead Redemption و سری GTA را بر عهده داشته، اکنون سکان هدایت بخش داستانی Max Payne 3 را بر عهده گرفته است. راکستار گیمز (Rockstar Games) تبحر خاصی در بخش داستانی نشان داده، به این علت که جایگزین یک نویسنده کارکشته مانند سم لیک (Sam Lake) باید رقیب هم ترازی برای وی باشد و چه فردی بهتر از دن هوزر؟
وقایع نسخه دوم، چندین سال پس از کشته شدن ولادیمیر لم (Vladimir Lem) و بازنشسته شدن مکس از اداره پلیس نیویورک به وقوع میپیوندند. مکس پس از بازنشستگی به هوبوکن نیوجرسی (hoboken jersey) مهاجرت کرد. او آن قدر مشروبات الکلی و مواد مخدر روانگردان مصرف میکرد که بعضا درگیر کابوسهای شبانه و توهمات بود. ماجرا از آن جایی آغاز شد که مکس در یک کافه تریا پس از درگیری جنجالی با پسر آنتونی دی مارکو (Anthony DeMarco) رئیس یک گروه مافیایی آشنا شد. او رائول پاسوس (Raul Passos) نام داشت و یک برزیلی تمام عیار بود. رائول به مکس پیشنهاد میدهد تا برای انجام ماموریتهای حفاظتی و امنیتی همراه با او به آمریکای جنوبی سفر کند. لحظهای درنگ جایز نبود و نیوجرسی برای آنها مکانی بسیار ناامن شده بود. مکس بارها از این درخواست سرباز میزد و به هیچ عنوان حاضر نبود این شغل را بپذیرد. مکس بعدها یکی از فرزندان دی مارکو را به قتل رساند و ناچار همراه با رائول به برزیل سفر میکند.
مکس و رائول پاسوس پس از مهاجرت به برزیل در سائوپائولو (sao paulo) وظیفه محافظت و تامین امنیت خانواده برانکو را بر عهده گرفتند و در قالب محافظ برای این خانواده مافیایی انجام وظیفه میکردند. سه برادر به نامهای رودریگو (Rodrigo) و ویکتور (Victor) و مارسلو (Marcelo) اعضای خانواده برانکو هستند و هر کدام شغلهای متفاوتی دارند. (به ترتیب بیزینسمن، سـیاستمدار و خوشگذران و برگزار کننده مهمانیهای مبتذل هستند).
این بار مکس در تصورات ذهنی خود، واقعه زمان حال را رها میکند و به نمایش حوادث گذشته میپردازد. این نکته موجب میشود که گذشته مکس پین با نسخه سوم آمیخته شود و در نهایت زوایای دیگر از زندگی مکس، در قالب یک ماموریت به نمایش گذاشته شوند.
سائوپائولو، دورنمای چشماندازی دارد، اینطور نیست؟
اشتباه نکنید! مکس هنوز کهنسال نشده، بلکه با گذشت زمان در چهرهاش چین و چروک ایجاد شده است و کمی او را پیرتر نشان میدهد، ولی هنوز هم میتواند با خطر ارتباط نزدیکی برقرار کند! به قول خودش، شاید زیادی شانس میآورد که هنوز زنده است! در بخش گیمپلی باید بگویم سازندگان کارشان را به نحو احسن انجام دادهاند و شایسته تقدیر هستند، البته از سال 2012 میلادی سخن میگویم! از سیستم کاورگیری فوقالعاده گرفته تا اکشنی بسیاری سریع، همه و همه دست به دست هم دادهاند تا مراحل ساخت گیمپلی را تکمیل کرده و در نهایت بهترین بخش بازی را پدید آورند. چه نکتهای در Max Payne باعث میشود تا بازیبازان بسیاری جذب این مجموعه شوند؟ اگر بخواهیم خلاصه بگوییم، بسیاری از صحنههای آهسته و شیرجههای مکس پین (قابلیت Bullet Time) لذتبخش هستند، ولی اگر تخصصی این قابلیت را مورد بررسی قرار بدهیم، متوجه میشویم باگ بسیار مضحکی در آن وجود دارد. تصور کنید میخواهیم با مکس این قابلیت را کنار میز یا پلهای امتحان کنیم و با کمر و یا شکم خود بر روی آنها فرود بیاید، در این مواقع باید سریعاً به فیزیوتراپی مراجعه کنید! اما متاسفانه حتی از سلامت (Health) او هم کم نمیشود. باور کنید هیچ محدودیت خاصی در استفاده از این قابلیت وجود نداره، ولی فکر نمیکنم مکس آن قدر خوش شانس باشد تا دفعه بعد هم جان سالم به در ببرد!
به لطف انیمیشنهای بیهمتای مکس پین، این عنوان تبدیل به یکی از لذتبخشترین بازیهای شوتر سوم شخص شده است. کاورگیری یکی از ارکان مهم گیمپلی به شمار میرود. عنصر نوستالژی نقش مهمی در بازی ایفا میکند و ترکیب حرکات مناسب، صحنههای آهسته، شیرجههای نفسگیر و تیراندازی بیمانند، این بازی را از عناوین دیگر متمایز میسازد.
Max Payne 3 از چندین فصل (Chapter) تشکیل شده و همه مراحل به جز یادآوریهای گذشته مکس (Flash Back)، در برزیل رخ میدهد. هوش مصنوعی دشمنان نه در سطح عالی قرار دارد و نه آنقدر ضعیف است که ماُیوس شوید. حد وسط را در نظر بگیرید و با همین توقع پیشروی کنید. مراحل بازی از تنوع بسیار بالایی برخوردار است و همین عبارت برای مفهوم کلی روند ماموریتها و مراحل صدق میکند. در حین پرداختن به مراحل، میان پردههایی پخش میشوند که هم باعث ترغیب شما به ادامه بازی میشوند و میتوانید از جزئیات بیشتری با خبر میشوید و به گونهای راهنماهای بازی تلقی میشوند. خوشبختانه یا متاسفانه در این عنوان چیزی به نام "مخفی کاری" وجود ندارد و باید آشکارا با عدهای بسیار زیاد ار دشمنان به تنهایی مبارزه کنید. تنوع اسلحهها فوقالعاده است، همین را میگویم و بس. از مسلسلهای لیزری گرفته تا هفت تیر و تک تیرانداز، همه و همه در بازی خودنمایی میکنند و آن قدر فراوانی سلاح در بازی وجود دارد که تا انتهای بازی احساس خستگی نکنید و از کارایی هر کدام لذت ببرید.
یکی از معایب گیمپلی که هنوز در حالت کلاسیک خود باقی مانده، سیستم سلامتی است. در واقع هر چه بیشتر درگیر شوید و هر چه بیشتر از دشمنان ضربه بخورید، مقداری از آن کسر میشود و این موضوع کمی مشکلساز شده. زیرا به صورت اتوماتیک تکمیل نمیشود و باید از داروهای مسکِن همراه او برای پر شدن نوار سلامتی استفاده کنید. همین نکته سطح سختی بازی را بالا برده و هر نوع مخاطب مبتدی تا حرفهای را در بر میگیرد.
یکی دیگر از تغییرات بسیار مهم این عنوان که تا به حال سابقه نداشته، اضافه شدن بخش آنلاین (MultiPlayer) است. همانطور که مطلع هستید، در اینجا هم شما هیچ امکاناتی ندارید و به مرور زمان میتوانید سطح قدرت خود را ارتقاء دهید. بیت نابرده رنج گنج میسر نمیشود، مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد، مصداق همین نکته است. قابلیت Bullet Time هم در این بخش عملکرد قابل قبولی دارد. بخش آنلاین دارای مدهایی مانند Deathmatch ،Team DeathMatch ،Gang Wars و Payne Killer است. که به ترتیب جنگ باندها، تیم مسابقه مرگ، مسابقه مرگ و پین قاتل نام دارند.
قابلیت Bullet Time پر شکوهتر از گذشته بازگشته؛ اما ایرادات هر چند ریز، سعی در پسرفت این قابلیت داشتهاند
تغییر مکان (location) بازی هیچ چارهای برای راکستار گیمز (Rockstar Games) نگذاشته است. متاسفانه به هیچ عنوان نمیتوانم شبهای برزیل را با نیویورک تاریک و بارانی مقایسه کنم. رنگبندیها حالت شاد و زندهتری به خود گرفته و مانند گذشته مرموز نیستند و به نوعی محیط بازی پویاتر شده است. سازندگان جدید با این که دو نسخه قبلی را نساختهاند و هیچ اطلاعاتی از مراحل ساخت آنان ندارند و فقط وظیفه ساخت نسخه سوم به آنها واگذار شده؛ اما سعی کردهاند با حفظ اصول و ریشههای گذشته، مخاطبان این مجموعه را راضی نگه دارند. مکانها و رنگبندی آنها حس و حال تازهای به خود گرفتهاند. تقریبا در هر نوع مکانی مبارزه میکنید، از فرودگاههای شیک و مدرن گرفته تا ساختمانها و بندرهای متروک.
در بخش گرافیکی، از انجین معروف راکستار گیمز، RAGE استفاده شده و پیش از این هم در بسیاری از عناوین راکستار گیمز (Rockstar Games) از این موتور قدرتمند گرافیکی استفاده شده بود. محیطهای بازی دارای مشکلات فنی بسیاری هستند؛ برای مثال بافتها با تاُخیر لود میشوند یا لبهها تیز میشوند و از این دست موارد؛ اما در مجموع نورپردازی بازی مثال زدنی است، هر چند به شخصه محیطهای تاریک و بارانی نیویورک را بیشتر میپسندیدم. از طراحی محیطها و مراحل که بگذریم، طراحی چهره شخصیتهای غیر قابل بازی (Non-Playable character مخفف NPC) بسیار دقیق و حرفهای کار شده و تنها کم و کاستی که در آن مشاهده میشود، طراحی موی شخصیتها است. حرکات شخصیتهای بازی بسیار روان و قابل باور بوده و کاملا مشخص است که سازندگان چه ظرافتی در ضبط حرکات (Motion Capture) به کار بردهاند. ایستادن و دویدن شخصیتها، کاورگیری و دست گرفتن سلاحها و ... همگی با وسواس بسیاری کار شدهاند و در نهایت به زیبایی هر چه تمامتر کار ضبطشان به اتمام رسیده است. زمانی که دشمنان را به قتل میرسانید، متوجه میشوید که خبری از حالت عروسک نخی معروف نیست و این بخش هر چه طبیعی و متنوعتر طراحی شده. میان پردهها اصلا به بازیهای ویدئویی شباهت ندارند و بالعکس شبیه به فیلمهای هالیوودی هستند که مغشوش بودن ذهن مکس پین را نشان داده و مطابق با روند بازی پیش میروند و هر کدام نشان دهنده سرگذشت میان دو نسخه هستند. البته در حین انجام بازی هم با میان پردههای هر چند جزئی رو به رو میشوید؛ مانند مصرف مسکِن توسط مکس برای پر شدن نوار سلامتی.
صداگذاری مکس توسطِ جیمز مککارفی (James McCaffrey) انجام شده و با توجه به تجربه و سابقهاش در این زمینه، وظیفه خود را به درستی انجام داده است. تمامی دیالوگهای مکس با حس جالبی بیان میشوند و درون آشفته وی را آشکار میسازند. دیگر صداپردازان هم کارشان را به نحو احسن انجام دادهاند و شایسته تقدیر هستند و گویش دیالوگ آنها دست کمی از فیلمهای هالیوودی ندارد. موسیقیهای بازی تماماً متعلق به منو، درون محیط و میانپردهها هستند و تعجب برانگیز است که سازندگان موسیقی پس زمینه قرار ندادهاند. این نکته از جهتی مناسب است و از سویی دیگر کم کاری محض تلقی میشود. موسیقیهای گوش نواز میان پرده، با سبکی ملایم نواخته میشوند و بیانگر تمامی حوادث پیش آمده مکس و مشکلات روحی وی هستند.
بدرود قهرمان. امیدوارم در نسخه بعد باز هم همدیگر را ملاقات کنیم
در نهایت انتشار عنوان Max Payne 3 هر چند با نگرانیهای بسیاری از مخاطبین همراه بود؛ اما راکستار گیمز (Rockstar Games) همه را متقاعد کرد که بازی نامناسب عرضه نمیکند و عنوانی که پیش از منتشر شدن، شکست خورده نامیده میشد، سرانجام به یکی از 10 بازی برتر سال 2012 تبدیل شد و این جواب دندان شکنی به کلیه منتقدین بود. از داستان گرفته تا گرافیک همگی ما را شگفتزده کردند، هر چند که ایرادات جزئی در گرافیک و موسیقی مشاهده میشد؛ اما هیچ مانعی نمیتواند Max Payne 3 را از پای در بیاورد و برای تهیه و تجربه آن لحظهای درنگ نکنید و تجربه آن را به شدت توصیه میکنیم.
بازی های کامپیوتری...
ما را در سایت بازی های کامپیوتری دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : استخدام کار gamefa بازدید : 227 تاريخ : چهارشنبه 16 تير 1395 ساعت: 8:02