نقد و بررسی فیلم لیدی بیرد ( Lady Bird )

ساخت وبلاگ

در میان نام بازیگران زن هالیوود، در سالهای اخیر یک نام به چشم می خورده که اگرچه بیشتر به عنوان بازیگرِ آثار مستقل در یادها مانده، اما استعداد بی نظیرِ نویسندگی او نیز در تمام سالهای فعالیتش در سینما همواره آشکار بوده است. گرتا گرویگ تا به امروز جایی در سینمای بدنه هالیوود و آثار پر هزینه نداشته اما در مورد آثار مستقل شرایط بطور کامل متفاوت است. او طی این سالها در نگارش فیلمنامه های متعدد فعال بوده که از جمله مهمترین آنها می توان به اثر مستقل و جذاب « فرانسس ها » در سال 2012 اشاره کرد که با بازی خود او و بصورت سیاه و سفید به نمایش درآمد. گرویگ حالا با اولین ساخته اش که در آن اینبار به تنهایی نویسنده و کارگردانی را تجربه کرده، به سینما آمده با این تفاوت که اینبار بازیگرِ او سیرشا رونان است.

داستان فیلم درباره دختری به نام کریستین ( سیرشا رونان ) است که تصمیم گرفته لقب " لیدی بیرد " را برای خود انتخاب کند اما مادرش ماریون ( لاری میت کالف ) اعتقادی به رفتارهای دخترش ندارد و دائم در بحث و جدال با اوست. مادرِ لیدی بیرد به دلیل بیکار شدن همسرش مجبور است دو شیفت کار کند تا بتواند شرایط اقتصادی خانواده را سرپا نگه دارد و این در حالی است که اقتصاد ایالات متحده در سال 2002 در حال تغییراتی است و شهر ساکرامنتو که این خانواده در آن حضور دارند نیز شرایط خاص خود را دارد.

[عکس: phoca_thumb_l_5.jpg]

اغلب آثاری که گرویگ در سالهای اخیر نوشته و در آن بازی کرده، به برهه ای از زندگی ساده یک فرد را در جامعه آمریکا مرتبط بوده و بیشتر حول محور ارتباطات انسانی می چرخد. روابطی که معمولاً در ساخت فیلمهایی سینمایی کمتر به آن پرداخته می شود چراکه معضلات بزرگ در لایه های مختلف فیلمنامه گنجانده می شوند تا تعیین مسیر و رسیدن به هدف اصلی ترین چالش باشد. اما درباره گرویگ این مسائل به اتفاقات بسیار ریز زندگی روزمره باز می گردد. اتفاقاتی که همه انسانها روزانه با آن درگیر هستند و کمتر فرصتی بدست می آورند تا نمونه مشابه آن را بر پرده سینما شاهد باشند. در « لیدی بیرد » نیز تفکرات گرویگ به خوبی در فیلمنامه به چشم می خورد. شخصیت لیدی بیرد دقیقاً همان فردی است که گرویگ به آن علاقه دارد یعنی دختر نوجوانی که قرار است در این دوره سخت و دشوار، با اتفاقات گوناگونی مواجه شود و در نهایت به یک خودشناسی درباره خود دست یابد.

در ساخت آثار نوجوان محور معمولاً اصلی ترین دغدغه فیلمسازان مطرح کردن مباحث عاشقانه در دوران نوجوانی است که معمولاً هم در سینما همیشه محبوب بوده است. اما در « لیدی بیرد » اگرچه تجربه های عاشقانه به چشم می خورد و قرار است لیدی بیرد در این عرصه نیز تجربیاتی برای باقی روزهای زندگی اش بدست آورد، اما مسئله ای که فیلم بر آن متمرکز است، رابطه این دختر نوجوان با مادرش است که سراسر کشمکش است بطوریکه این دو به سختی می توانند موجبات آرامش یکدیگر را فراهم نمایند. گرویگ به خوبی توانسته اختلاف دیدگاه مادر و دختر را به مرحله ای برساند که باعث شود بحرانی در آن حوالی پدیدار گردد.

[عکس: phoca_thumb_l_7.jpg]

با اینحال نکته هوشمندانه ای که گرویگ در نخستین تجربه کارگردانی اش به آن توجه کرده و قابل تحسین نیز می باشد این است که فیلم مشخصاً شخصیت منفی ندارد که تفکراتش به سخره گرفته شود. مادر با اینکه در ایجاد جنجال ظرفیت بالایی دارد اما قابل درک است. فیلم به خوبی این نکته را به تصویر می کشد که او در مواجه با زندگی دچار خستگی روحی شده و فشارهای ناشی از دو شیفت کار کردن و بیکاری همسر، او را نیز در شرایطی قرار داده که اینچنین رفتاری را پیش بگیرد در حالی که در ذات ، او مانند هر مادری مهربان و عاشق فرزند خود است.

فیلم حتی در لحظاتی که لیدی بیرد را در مدرسه کاتولیک با قوانین سختش به تصویر می کشد، آگاهانه از قضاوت و ارسال پیامهای اخلاقی در این شرایط خاص اجتناب کرده است. گرویگ اگرچه بطور تمام و کمال قوانین مدرسه کاتولیک را در مقابل روحیه سرکش لیدی بیرد قرار داده اما در نهایت آن را به عنوان بخشی از زندگی مطرح کرده که می بایست به نحوی آن را مدیریت کرد نه آنکه بطور کامل آن را انکار کرد و تعریفی شیطانی به آن بخشید. این رویکرد باعث شده تا « لیدی بیرد » بیش از هر فیلم دیگری به یک داستان زندگی طبیعی از یک برهه خاص در زندگی مبدل گردد.

[عکس: phoca_thumb_l_1.jpg]

شخصیت پردازی ها در « لیدی بیرد » در بهترین سطح ممکن قرار دارند و در دنیای کوچک فیلم ، هیچ انسانی به حال خود رها نشده است. در راُس این موارد می توان به خودِ شخصیت کریستین اشاره کرد که لقب لیدی بیرد را برای خود برگزیده و تلاش می کند تا دیگران را به استفاده از این لقب ترغیب نماید. او باهوش است و برنامه ها و رویاهای فراوانی برای ادامه زندگی خود دارد اما در شرایطی گرفتار شده که بخشی از زندگی هر نوجوانی است و خوشبختانه فیلم برای خلاص شدن از این شرایط، او را در موقعیت فانتزی قرار نمی دهد و ترجیح می دهد روندی را طی نماید که با واقعیت منطبق است. شخصیت های مکمل داستان نیز در فیلم نقش تعیین کننده ای برای گسترش دنیای لیدی بیرد داشته اند و می توانند یک مثال ارزشمند برای نویسندگانی باشند که در پی پرورش شخصیت های مکمل در داستانهایشان هستند.

سیرشا رونان در « لیدی بیرد » به نظر می رسد که بهترین بازی دوران فعالیت خودش را به نمایش گذاشته است. شخصیت لیدی بیرد بطور عجیب و غیرقابل باوری به خودِ شخصیت گرویگ نزدیک است و احتمالاً او به دلیل مغایرت سن و سال از بازی در این نقش انصراف داده. با اینحال رونان به خوبی توانسته در واقعیت بخشیدن به این شخصیت تمام تلاش خود را به کار ببندد و باید گفت که نتیجه بر روی پرده نقره ای درخشان است بطوریکه می توان از او به عنوان یکی از نامزدهای اسکار نیز نام برد. رونان تا سن 22 سالگی دو بار نامزد اسکار شده و به نظر می رسد که می بایست هالیوود بیش از گذشته به او بها دهد چراکه او بطور واضح، استعداد بی نظیری است که بطور عجیبی توانایی بازی در نقشهای سخت را دارد.

[عکس: phoca_thumb_l_2.jpg]

« لیدی بیرد » قطعاً یکی از بهترین و محترم ترین فیلمهای سال به شمار می رود. کمدی ارزشمندی که داستان زندگی را دقیقا همانطور که هست به تصویر می کشد. گرتا گرویگ در اولین تجربه کارگردانی اش چنان درخشان است که از حالا باید منتظر درخشش او در فصل جوایز باشیم. بازیگری که پله های موفقیت را در هالیوود با شیب ملایم اما پیوسته طی کرد و از بازیگری ساده، به نویسنده و کارگردانی خلاق و مسلط تبدیل شد و حالا در اولین تجربه فیلمسازی اش، به خوبی نشان می دهد که همانند بازیگر نقش اصلی اش، یک استعداد فوق العاده است. « لیدی بیرد » اثری است که در متن و کارگردانی همواره در اوج است و در بخش فیلمبرداری و بازیگری و البته تدوین نیز یکی از بهترین های سال می باشد. « لیدی بیرد » اثری است که هر علاقه مند به سینمایی باید آن را ببیند و از دست ندهد!

  

بازی های کامپیوتری...
ما را در سایت بازی های کامپیوتری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار gamefa بازدید : 231 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 2:13

خبرنامه